فصل دوازدهم : رحلت انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن 1357 ه.ش به پیروزی رسیده بود و ملّت، سرشار از شور و شوق این پیروزی سرگرم گذران زندگی بودند. از اوایل 1358، بیماری و کسالت جسمی به آرامی بر حضرت آیت الله بربرودی مستولی شد و آن پیرِ مبارز و مردم دوست در بستر بیماری […]
فصل دوازدهم : رحلت
انقلاب اسلامی مردم ایران در بهمن 1357 ه.ش به پیروزی رسیده بود و ملّت، سرشار از شور و شوق این پیروزی سرگرم گذران زندگی بودند. از اوایل 1358، بیماری و کسالت جسمی به آرامی بر حضرت آیت الله بربرودی مستولی شد و آن پیرِ مبارز و مردم دوست در بستر بیماری افتاده بود و روز به روز ضعف و ناتوانی بر آن مرد خستگی ناپذیر غلبه میکرد امّا همّت و غیرت آن سیّد لرِ بختیاری اجازه نمیداد که از پا بیفتد. در سال 1358 علی رغم ضعف جسمی و بیماری مفرط، فرصت دیدار یار و ملاقات دو دوست و همدرس و همبحث قدیمی یعنی امام خمینی(ره) و مرحوم آیت الله سیّد جمال الدّین بربرودی فراهم شد که داستان آن به تفصیل در فصل خاطرات خواهد آمد . پس از آن دیدار صمیمانه و بازگشت از سفر قم به الیگودرز، رنج سالهای سخت تلاش و کوشش بی منّت برای رضای خدا و خلق خدا در غلبه بر آن مرد خدا سرعت بیشتری گرفت و تقریبا از اواسط سال 1358 ه ش امکان خروج از بیت و حضور در محافل و مجالس از ایشان سلب گردیده و در بستر قرار گرفتند.
دوران سخت بستری آن حضرت، دوران سخت آزمون الهی برای عمل به وظیفه اولاد و خویشان بود و آنجا مشخّص شد که کار برای خدا را، حضرت حقّ، هم در دنیا عوض میدهد و هم در آخرت (که بدون تردید اینچنین است)
بستر بیماری آن بزرگ مرد، شمع جمع اقوام، خویشان و اهالی محل و شهر و روستاهای اطراف بود که همچون پروانه، شبانه روز به دور آن سلاله پیامبر حلقه زده و به تعظیم و تکریم ایشان میپرداختند. و در این میان خدمت خالصانه پدرم، مرحوم سیّد محمّد حسن بربرودی و بلاخص زحمات صبورانه و خادمانه مادرم مرحومه بیبی اختر تیموری عبدالوند بیش از پیش رنج بیماری را از چهره منوّر آن انسان عارف میزدود. در آن دوران نوجوانی، حضور و خدمت شبانهروزی پدر و مادرم به حضرت آقا، درسی بود برای منِ نوجوان تا بدانم و بفهمم که جایگاه ما در آخرت بازخورد اعمال ما در دنیاست. آری با همان ذهن نوجوانی شاهد بودم که نیمه شبها چگونه پدر و مادرم همچون خادمانی بیادّعا کمر به خدمت آن پیر فرزانه میبستند و گمنام و خالصانه، عمل به تکلیف شرعی و اخلاقی خود میکردند. عملی که هنوز هم نمونه آنرا کمتر دیدهام.
دوران بیماری به سرعت سپری شد و خیلی زود دوران فراق فرا رسید. در بعد از ظهر روز 24 فروردین1360 ه ش آن عالم مجاهد و نستوه و خادم مخلص و بیادّعا و مُصلح شهر و دیارمان، چشم از جهان فرو بست و جان به جان آفرین تسلیم کرد و ما را در پیچ و خم تندباد سرنوشت رها نموده و چشم ما را در اندوه فراغش اشکبار کرد.
مراحل تغسیل پیکر آن حضرت در منزل شخصی انجام و پیکر مطهّرش از شب تا صبح در مسجد علیّابن ابیطالب (که یک عمر شاهد حضور و اقامه و ترویج دین توسط آن حضرت بود) قرار داده شده و صبح روز 25/01/60 در آرامستان اکبر علی الیگودرز بخاک سپرده شد تا آن مزار و ترب در آینده مرحمی باشد بر درد دلِ دردمندان و پاسخی باشد بر مناجات و استغاثه و توسّل نیازمندان و محلّی باشد برای تجمّع و آرامش بازماندگان و یادمانی باشد از مردی که سراسر زندگی خود را وقف رضای خدا و مردم نمود تا ثابت کند میشود خالصانه با خدا معامله کرد.
گذر زمان از تاریخ رحلتش تا امروز و فراز و نشیب روزگار و حیات مجدّدِ یاد و خاطرش، اثباتی است بر مضمون سروده ابتدای این کتاب که دوباره میخوانیم:
زندگی صحنه زیبای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه خود خوانَد و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرّم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
و چه زیباست امروز که مردم الیگودرز و جوانان آن شهر (که حتّی او را ندیدهاند) مقامش را تکریم و یادش را گرامی داشته و تعلّقش به شهر و دیار خود را مایه مباهات و افتخار میدانند. غفرالله لنا ولکم.
آری کتاب حاضر در شرح احوال زندگی پر فایده و انشاءاللّه مقبول حضرت آیتاللّه سید جمالالدین بربرودی با وفات ایشان به پایان رسید و وفات آن مرحوم نیز با پایان عمر انسانی زاهد، عارف، متقی، شجاع، مردم دوست، بیآلایش، صریح و … و ورود به شرح حالات و خدمات و مبارزات و در یک کلام چکیده شرح زندگیاش درسی است برای انسانهای آزاده و مخلص که میخواهند در دوران حیات، نعمات خداداد را به حد اعلا قدر دانسته و در تعظیم شعائر و تکریم مردم و بندگی خدا تلاش نمایند به امید فردایی سرشار از لطف و کرم پروردگار.
نویسنده بیفایده ندانست چنانچه پایان کتاب را به قسمتی از سروده شاعر بزرگ معاصر اهل خوانسار مرحوم بخشی خوانساری اختصاص دهد. سرودهای در وصف مرحوم آیتاللّه بربرودی که به خوبی میتواند مؤیّد و مفسر حالات و خصوصیات آن عالم پارسا باشد.
سرودهای که امروز بر سنگ تربت پاک آیتاللّه بربرودی همشهریهای خوب خود در اعصار مختلف را مخاطب خود میداند.
نظرات